آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

پرنده خوشبختی

آغاز 10 ماهگی

روزها به سرعت سپری میشه و میوه باغ زندگیمون بزرگ و بزرگ تر................ احساس می کنم هرچه زمان میگذره روزها و شبها سریع تر میان و میرن و همینطور ماهها و سالها.  خانم کوچولوی ما هم که دیگه واسه خودش خااانمی شده دیروز 9 ماهش تموم شد و امروز وارد 10 ماهگی شد. از تازه ترین کاراش بگم که: چهارشنبه دو هفته پیش ( 14 اردیبهشت ماه) با تلاشهای بی وقفه مامان جون بالاخره آرمیتا تونست دس دسی دسی........( یعنی دست بزنه)البته از چند روز پیش این کارو انجام میداد ولی نه به درستی. یه دستشو مشت میکرد و میزد به اون دستش ولی الان دیگه درست دست میزنه. اخیرا هم جرات پیدا کرده و گاهی وقتا که دستشو می گیره به ما یا به...
28 ارديبهشت 1390

یه نی نی جدید

خبر خبر................................................................................... بالاخره نی نی خاله به دنیا اومد و یه نوه دیگه به جمع نوه های آقاجون و مامان جون اضافه شد. یه پسملی کوچولو و ناااااااااااز و البته خیلی آروم. دخملی ماهم که دیگه واسه خودش خانومی شده از ته تغاری بودن دراومد و حالا دیگه نی نی تازه وارد شده مرکز توجه. دیروز که رفتیم دیدنش باورم نشد که آرمیتاهم چندماه پیش انقد کوچول موچول بوده. چقد روزا زود میگذره. انگار همین دیروز بود که خدا این فرشته آسمونی رو بهمون هدیه داد. چقدر بچه ها زود بزرگ میشن و رشد می کنن و چنان درگیر مسائلشون هستیم که کمتر متوجه گذر زمان میشیم و گاهی یادمون میره ...
11 ارديبهشت 1390
1